روزای بهاری من
سحر کوچولو گفت:((خانم اجازه! دست راست مامانم شکسته.)) خانم معلم:(( حالا که دست مامانت شکسته ، تو باید بیش تراز قبل به مامانت کمک کنی.)) سحر:(( مامان کمک لازم ندارد. چون تکلیف های من را با دست چپ مینویسد!))
نظرات شما عزیزان:
яima |