روزای بهاری من
عروسک من شب ها کنار من میخوابد. وقتی مامان چراغ اتاقو خاموش میکنه من سرمو کنار گوش عروسکم میگذارم و حرف میزنم و اون هم به آرزوهام گوش میده برای همیم هم از آرزو های من خبر داره ولی من از آرزو های او خبر ندارم چون که عروسک من که حرف نمیزنه. مامانم میگه شاید موقعی که تو خوابی عروسکت آرزوهاش رو بهت میگه. من هرشب بعد از تمام شدن حرف هایم میخوابم تا شاید خواب آرزو های عروسکم رو ببینم.
نظرات شما عزیزان:
яima |